English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (1085 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
adds U اضافه کنید زیاد کنید
add U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
identify U مشاهده کردن شناسایی کنید
identified U مشاهده کردن شناسایی کنید
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
drops U قطره سقوط کردن کم کنید
dropping U قطره سقوط کردن کم کنید
identifying U مشاهده کردن شناسایی کنید
dropped U قطره سقوط کردن کم کنید
drop U قطره سقوط کردن کم کنید
identifies U مشاهده کردن شناسایی کنید
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
to put out of court U از دستور خارج کردن
tabling U از دستور خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
obeys U اجرا کردن دستور
to issue instructions U دستور صادر کردن
obeying U اجرا کردن دستور
obeyed U اجرا کردن دستور
obey U اجرا کردن دستور
briefed U دستور خلاصه کردن
table U از دستور خارج کردن
brief U دستور خلاصه کردن
briefer U دستور خلاصه کردن
tabled U از دستور خارج کردن
briefest U دستور خلاصه کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
to act for somebody U به دستور کسی عمل کردن
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
kill U دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
justify U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
kills U دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justifies U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justifying U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
commented U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commenting U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
directive U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
macro U کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
directives U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
preceding U قبلی
ex- U قبلی
one-time U قبلی
prior U قبلی
ex U قبلی
previous U قبلی
aforetime U قبلی
fore U قبلی
predecessor U قبلی
predecessors U قبلی
foregone U قبلی
premonition U اخطار قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
foreordainment U حکم قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
precognition U اطلاع قبلی
forethought U اندیشه قبلی
previews U اطلاع قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
foretype U نمونه قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
foretoken U اعلام قبلی
presuppositions U فرض قبلی
premeditated U با قصد قبلی
presupposition U فرض قبلی
predesignation U تعیین قبلی
preview U اطلاع قبلی
background U معلومات قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
precompression U تراکم قبلی
prefiguration U تصور قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
premeditation U قصد قبلی
predilection U تمایل قبلی
predilections U تمایل قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
chain U از کلمه قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
preformation U تشکیل قبلی
late war U جنگ قبلی
prepossession U تصرف قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
chains U از کلمه قبلی
preengagement U تعهد قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
previous work U کارهای قبلی
forewarning U اخطار قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
preconidtion U شرط قبلی
predispostion U تمایل قبلی
premonitions U اخطار قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
biases U ولتاژ قبلی دادن
pre engaged U دارای تعهد قبلی
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
bias U ولتاژ قبلی دادن
premonitory U متضمن اخطار قبلی
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
as you were U به حالت قبلی برگردید
prior permission U اجازه قبلی پرواز
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
prognostication U تشخیص قبلی مرض
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
prognostications U تشخیص قبلی مرض
malice aforethought U سوء نیت قبلی
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1strong
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1set the record straight
2مهرآسا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com